قـاب شیشـه ای

قـاب شیشـه ای

تو رفتی بعد تو حالم...
یه حالی مثل ِ مُردن بود ...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ مهر ۹۳ , ۱۰:۱۴
    ١٧٦
طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با موضوع «دانشگاه :)» ثبت شده است

نقد صوفی همه صافی بی غش باشد ...

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد ...


 

حافظ... خبر خوش میدی ... نیت با کمی صبر انجام می پذیرد ..
ولی همه راهها که بسته شد...
چیکار باید کنم؟!
  • Lily ..


پرید!

پرنده از قفس پرید!

و من موندم یه حس که داشت تازه جوونه میزد!

وقت انصراف از دانشگاه بود؟!

  • Lily ..

سه روز وقت میذاری براش!

سه روز تمام میخونی!

حفظ میکنی

میزنی تو سر خودت ...

بعد تو امتحان، با نیومدن یه نفر ، ذهنت میریزه بهم و ... گند میزنی ... از هفت سوال سه سوال رو مینویسی ...

گند زدم اساسی.

تا حالا اینقدر اساسی حماسه نیافریده بودم ...


چرا نیومد !


  • Lily ..

نمیدونم اینی که نشسته بود و فرمول دیفرانسیل اختراع میکرد، دقیقا به چه دلیلی این کارو میکرد؟

خودشو خیلی پرفسور میدونست؟!

یا میخواست بگه من خیلی بارمه؟:|


مخم هنگه!:|

  • Lily ..

عشق تحکیمه ؛ نه محاکمه ...
خط ممتده ، نه خط فاصله



دلت که بلرزه لرزیده دیگه :)
نمیدونی کجا لرزید.. کی لرزید .. با کدوم نگاه لرزید
فقط میفهمی که لرزیده
وقتی هم از کنارش رد بشی و ضربان قلبت تو دهنت بزنه، یعنی حسابی قلبت سُریده
وقتی از دیدنش چشمات برق بزنه
نمردیم و ما واقعنی دلمون برا یکی لرزید
البته نه واقعنی ها
واقعنی


میبینین بنیامین هی میگه هی هی روانی تو عشق ِ منی؟
اینطوریاست

  • Lily ..

 حوصله اپ هم نیست!

فردا یه کوئیز دارم، از بس کد خوندم، مغزم قفل شده! 

تا حالا برا رفتن به دانشگاه انقدر ذوق نداشتم :D
فک کنم از دست ررفتم :)))

خوبه آدم یه انگیزه داشته باشه :))

  • Lily ..

الان کاش این کته ی ِ رو گاز زود دم میکشید و من نوش ِ جان میکردم :|

دارم از گشنگی هلاک میشم

تا ده و نیم کلاس داشتم ... باز ساعت دو کلاس دارم. اومدم خونه :|

خوابم میاد :|

5ساعت بیشتر نخوابیدم :|


من به جایِ رئیس دانشگاه بودم. همه کلاسارو میذاشتم برای ِ عصر :| توف تو روحِِ کلاس ِ ساعت ِ هشت! اونم طراحی الگوریتم :| 


بفرمایین پفک :)

  • Lily ..

- استاد کی کلاس تموم میشه؟

- نگران نباش زود تموم میشه!


من در حال ِ بازی با گوشی (و انتخاب رمان ِ بعدی برای ِخوندن:دی) و احساس سنگینی یک نگاه رو خودم ...
سر بلند میکنم و استاد رو خیره به خودم میبینم. لبخند ژکوندی میزنم .. دقیقا اینطوری : :D

- تو انگار خیلی عجله داری؟!

- نه استاد عجله برا چی، داشتم ساعتو نگاه میکردم :))


+ یک عدد دانشجوی ِ ساعی و درس گوش بده :))

  • Lily ..