دیگران را اگر از ما خبرى نیست چه غم
نازنینا تو چرا بی خبر از ما شده اى؟
شهریار
الان کاش این کته ی ِ رو گاز زود دم میکشید و من نوش ِ جان میکردم :|
دارم از گشنگی هلاک میشم
تا ده و نیم کلاس داشتم ... باز ساعت دو کلاس دارم. اومدم خونه :|
خوابم میاد :|
5ساعت بیشتر نخوابیدم :|
من به جایِ رئیس دانشگاه بودم. همه کلاسارو میذاشتم برای ِ عصر :| توف تو روحِِ کلاس ِ ساعت ِ هشت! اونم طراحی الگوریتم :|
بفرمایین پفک :)
یک عدد سریال جدید پیدا کردم که هنوز یه فصلشم کامل نشده. ولی خوشم اومده ازش :D کاش فقط خالکوبی ها رو نداشتن :| داستان در مورد گروهیه که از یه سیاره دیگه به زمین میان و تو یه اردوگاه نگهداری میشن و ...
دوسش دارم فعلا این دو قسمتی که دیدمش رو :)
امیدوارم همینطوری دوسش داشته باشم :)
اسم ِ سریال: star-crossed
رده بندی: پیشنهادی:D
- استاد کی کلاس تموم میشه؟
- نگران نباش زود تموم میشه!
من در حال ِ بازی با گوشی (و انتخاب رمان ِ بعدی برای ِخوندن:دی) و احساس سنگینی یک نگاه رو خودم ...
سر بلند میکنم و استاد رو خیره به خودم میبینم. لبخند ژکوندی میزنم .. دقیقا اینطوری : :D
- تو انگار خیلی عجله داری؟!
- نه استاد عجله برا چی، داشتم ساعتو نگاه میکردم :))
+ یک عدد دانشجوی ِ ساعی و درس گوش بده :))
سر عکس و ایده عکسی و وب حاجی داشتم عکسام رو میدیدم :) خوردم به این عکس
چقدر دلم بارون خواست...
هوا بارونیه .. ولی من دلم قدم زدن زیر بارون رو میخواد ...
دلم نفس عمیق تو همچین هوایی رو میخواد ...
این مدت هر چی بارون باریده نصف شب بوده و وقتی که من خواب بودم ...
دلم سرسبزی میخواد ...
یه چیزی هست تو این سبزی که روح رو تازه میکنه !
درک کردین؟!
و این بین ...
بیشتر از همه
دلم هوایِ آقا رو کرد ..
چقدر دلم تنگه و ...
چقدر محتاجم به حرم یک بزرگ ...
به آرامشی که تو لحظه لحظه حرمش موج میزنه ...