حالم خیلی بده ...
و اولین برف ...
زمستون زود اومدی ..
خیلی زود ...
هوای ِرابطه سرده ..
هوای ِ دور و اطرافم سرده ..
خدایا چیکار کنم با اینهمه سرما؟!
دیوانه شدم!
صلوات فرستادم و تسبیح رو دور مچم پیچیدم ...
10 دقیقه بعد ...
همه جا رو دنبال تسبیح گشتم..
زیر بالشت ..
زیر لحاف .. زیر ِ بخاری ...
رو فرش رو وجب به وجب گشتم.
برگشم و نگاهم افتاد به لپ تاپ و میز ...
پاشدم رویِ میز رو بگردم که چشمم افتاد به تسبیح دور دستم ...
یه لحظه خشکم زد ...
قصدت فقط آزار منه؟!
کاش نباشه ..
همیشه حدسام ولی نمیدونم چرا درست از آب درمیاد ...
حس ششم لعنتی خیلی قویه!
و کاش این حس که همه چی دروغه، درست باشه!
عمق فاجعه اینجاست . بگه هست باهات .. بگه میمونه تا وقتی عادت کنی و ... وقتی تو آپ پیام میدی ببینی آنلاین میشه و ... میخونه ... و چشمت .. به گوشی خشک بشه که یه اس ام اس ... یه پی ام ...
هر اس ام اسی میاد شیرجه بری رو گوشی .. ولی با دیدن اسم یکی دیگه .. اشک تو چشات پر بشه ...
سه ساعت پشت هم گریه کنی و ...
داره قلبم میترکه خدا ...
لیست گوشیمو هی بالا پایین میکنم ولی هیشکی رو پیدا نمی کنم حرف بزنم ... راحت باهاش حرف بزنم ...
سرش گرمه ... کاش می فهمیدم چقدر خوشحاله ... میفهمم ... اون خوشحاله و من اینجا هر دقیقه م به گریه میگذره ...
با هر کلمه ای که مینویسم ... اشکام پشت هم میریزن ....
خدایا ... من جواب این اشکا رو تو قیامت قراره از کی بگیرم؟
کی جواب این اشکام رو میده؟
کی جواب ِ دل شکسته م رو میده؟
خدایا ...
کی قراره من به آرامش برسم؟
که اینقدر حسرت نخورم؟
که ایننقدر نگم خوشبحال اون .... کاش من به جاش بودم؟
کی قراره خدایا؟
کی قراره؟
هزارتا حرف تو دلم هست ...
هزارتا حرف نگفته ..
به کی قراره بزنم این حرفا رو خدایا؟
صدامو میشنوی خدا؟
هان؟ میشنوی؟
محبوب من
دیگر دوستم ندارد
نگاهش را..صدایش را از من دریغ می کند
به گمانم
بانوی خوبی برایش نبوده ام
اما من
هرشب او را به آغوش می کشم
دلتنگش می شوم
پیراهن مردانه اش را می بویم...
چرا که هنوز هم یقین دارم
هیچ مردی به پای محبوب من نمی رسد....