قـاب شیشـه ای

دلم میسوزه، درد میگیره، برا خانواده ای که چشم به راه ِ فرزندانشون دارن، فرزندانی که فقط جرمشون پاسداری از مرز کشوری هست که مرزهاش، حتی برای ِ مرزبانانش هم امن نیست! بعضی وقتها بغضم میگیره از تصور چشمهایِ پر ِمادری که هر شب با درد سر رو بالش میذاره و تا صبح چشم رو چشم نمیذاره که چه به سر پسرش میاد، بغضم میگیره از قلب دردمند همسری که چشم به راه ِ همسرشه ...

تصورش سخته .. سخته تر از هر چیز ممکن!

خدا به سلامت نگهشون داره و رحم کنه. رحم کنه به دل ِ مادری که تنها امیدش شاید دیدن ِ سلامت برگشتن فرزندشه!