قـاب شیشـه ای

قـاب شیشـه ای

تو رفتی بعد تو حالم...
یه حالی مثل ِ مُردن بود ...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ مهر ۹۳ , ۱۰:۱۴
    ١٧٦
طبقه بندی موضوعی

۴۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

این آقا خوشتیپه رو میبینید :) این عشق ِ مننه :) پسر ِمنه :) عزیز دلمه ... :)) فقط معلوم نیست باباش کدوم گوریه :))) مثل  ِبچه خــــــــــــــــودم قربون صدقه ش میرم :)) یه عزیزمی میگم هزارتا عزیزم از اینور اونورش در میاد :D

  • Lily ..

می خواهمت ...
و این شاید آغازی برای خود خواهی ام باشد ...


  • Lily ..


دلم پره، میخوام بشینم فقط گریه کنم

  • Lily ..
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • Lily ..

تو همشهری جوان خوندم و دوستش داشتم


http://up.behtarin.com/uploads/101e767dcf1.jpg

  • Lily ..

بوی ِ نو شدن می آید

ولی ..

تو همیشه رفیق ِ کهنه من بمان


+ مخاطب خاص :)

  • Lily ..

وقتی تو یه ثانیه همه خاطره هات زنده میشن و یاد کسی می افتی که نباید...

  • Lily ..

آخ جانم :) دانشگاه دیگه رسما تموم شد :) به به بیست و چند روز تعطیلی:)) هرکی ندونه فکر میکنه من یه سال پشت سر هم دانشگاه میرفتم که الان خیلی خوشحالم :)))

  • Lily ..

دل گرفته ..

دل غصه داره ..

دل بهونه میگیره ...

دل بغض کرده ..

دل گریه میخواد ...

  • Lily ..

http://weblog.roshdmag.ir//images/weblog_roshdmag_ir/javan/208/o_z.jpg

پسره از پشت ِ سرم گفته ببخشید کاغذ اضافی دارید؟! منم که یه مشت دفتر رو پاره پوره کردم جمعش کردم تو فایلم تا سر ِ کلاس ازشون استفاده کنم دو سه تا برداشتم بهش دادم میگه نه یکی بسه. بقیه شو برگردونده!

رو کرده به بغل دستیم (مریم پست ِ قبل) خانوم خودکار اضافی دارید!؟

- دقیقا معلوم نیست برا چی اومدن دانشگاه؟! الان معلوم میشه نگران نباشید:) -

مریم خودکار مشکیش رو داده . استاده میگفت یه سر بمونید تا یک. ما گفتیم بریم یه استراحتی کنیم. رفتیم بیرون و من و مریم گفتیم بریم خونه :) پسره پشت سرمون می اومد:| هی مریم پشت ِ سرش رو نگاه میکرد. بالایِ پله ها ایستادم:

- مریم کاش به استاد بگیم بریم!

مریم رنگش پرید (محض اطلاع نامزد کرده:) )

پسره از کنارم گذشت خودکارو بهش داد یه اشاره کوچیکی کرد منظورش رو نفهمیدم!

رفتیم سوار تاکسی شدیم. خودکار رو نشونم داده:| درست ِ ته خودکار زیر ِدرپوش ِ مشکی رنگش یه کاغذ لوله شده بود:| بازش کردم به زور از سر و ته خودکارو در آوردم کاغذ رو به زور در آوردیم و دیدیم به به شماره :|

گفتم خاک تو سرش برا همین میاد دانشگاه :|


نمیدونم چرا همیشه جلو پسرا یه حالت ِ تدافعی دارم. اصلا محلشون هم نمیذارم :)) تو نت فرق داره چون میدونم کسی رو نمیشناسم یکم راحتم، ولی چه تو فامیل، چه تو دانشگاه، اصلا اخمام از هم باز نمیشه :)) برا همین میگن عصبی هستی :)) ترجیح میدم عصبی باشم و از این پیشنهادات ِبی شرمانه نداشته باشم :))


  • Lily ..