قـاب شیشـه ای

قـاب شیشـه ای

تو رفتی بعد تو حالم...
یه حالی مثل ِ مُردن بود ...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ مهر ۹۳ , ۱۰:۱۴
    ١٧٦
طبقه بندی موضوعی

110

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۵۹ ب.ظ

یکی از سخت ترین موقعیتهای ِ زندگی، وقتیه که دست روی ِ جیبت بکشی و قلنبگی گوشی رو حس نکنی!

قلبت هُری میریزه پایین و ذهنت به کل فلج میشه!

دقیقا همین حس رو داشتم و یادم نمی اومد آخرین بار کجا گذاشتمش!

وقتی زنگ میزنن میگن تو ماشین نیست و بدتر میشی و اول از همه فکرت به سمت گالری عکست میره و یه نفس آسوده میکشی که همه چیز رو پاک کردی! 

شروع میکنی اذا جاءَ خوندن و زیر و رو کردن لباسات! و هرچی فکر میکنی، بیشتر فکرت خالی تر میشه ...

وقتی زنگ دوم میزنن و میگن بین در و صندلی افتاده ... ذدهنت دوباره شروع به کار میکنه که نصف راه از جیبت در اوردی ساعت رو دیدی و مثل همیشه حواست نبوده بذاری تو جیبت و ول دادی بین ِ صندلی و در!

اینبار یه توف تو روح ـت نثار خودت میکنی و تصمیم میگیری از این به بعد همیشه رو زنگ بذاریش!

  • ۹۳/۰۱/۲۲
  • Lily ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی