قـاب شیشـه ای

قـاب شیشـه ای

تو رفتی بعد تو حالم...
یه حالی مثل ِ مُردن بود ...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ مهر ۹۳ , ۱۰:۱۴
    ١٧٦
طبقه بندی موضوعی

171

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۱ ب.ظ

دلم می‌سوزد که دیگر دوست صمیمی‌ام نیست. یعنی دوستم هست اما دیگر با هم حرف نمی‌زنیم. من غر نمی‌زنم از زندگی ام. او هم چیزی نمی‌گوید. دلم می‌خواهد تقصیرها را بندازم گردن او. وقتی ازم حالم را پرسید و گفتم که خوب نیستم و گفت که تو هم که حالت هیچ وقت خوب نیست. دلم یک جوری خالی شد. خب آدم که به دوستش الکی نمی‌گوید حالش خوب است وقتی که نیست. فقط الان دلم میسوزد که دیگر دوست صمیمی ام نیست. بروم این‌ها را بهش بگویم؟

"" لوا زند ""


* مینی مخاطب خاص! - از فیس.بوک



+ خدایا .. میشه این روزا به خوشی تموم شه؟

به اینکه باشه و نره؟..

خدایا خواهش میکنم ..

نمیخوام این روزا برام یه خاطره تلخ بشن ...

  • ۹۳/۰۷/۲۲
  • Lily ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی