همه چی رو میسپرم به خودت خدا :) هرچی خیر وصلاحه پیش بیار:)
بدون سحری روزه نگیرین اوکی؟
بدون ِ شام روزه نگیرین اوکی؟
بدون اینکه شب پاشین آب بخورین روزه نگیرین اوکی؟
روزه این تربیت بدنی نرین
اوکی؟!
خرید نرین
اوکی؟!
من الان چنازه م!
هلاکم!
تشنگی پدرم رو در آورده!
لامصب ساعت چرا نمیگذره
خدایا شکرت!
ولی بسمه!
همین که رفتم تو صف عین الرجبیون، دیگه همین یه روز بسه
فکر میکنم از درست رفتم حسابی!
نمیخواستم دغدغه ای به دغدغه های ِ زندگیم اضافه بشه!
ولی انگار فهمیدن این مسئله برام مهم شده و استرسش هر روز خفه م میکنه!
کـاش زودتر بفهمم و خلاص شم از این استرس. اینطوری باز میفهمم شاید برای ِعرض اندام فرصتی داشته باشم!
یکی از سخت ترین موقعیتهای ِ زندگی، وقتیه که دست روی ِ جیبت بکشی و قلنبگی گوشی رو حس نکنی!
قلبت هُری میریزه پایین و ذهنت به کل فلج میشه!
دقیقا همین حس رو داشتم و یادم نمی اومد آخرین بار کجا گذاشتمش!
وقتی زنگ میزنن میگن تو ماشین نیست و بدتر میشی و اول از همه فکرت به سمت گالری عکست میره و یه نفس آسوده میکشی که همه چیز رو پاک کردی!
شروع میکنی اذا جاءَ خوندن و زیر و رو کردن لباسات! و هرچی فکر میکنی، بیشتر فکرت خالی تر میشه ...
وقتی زنگ دوم میزنن و میگن بین در و صندلی افتاده ... ذدهنت دوباره شروع به کار میکنه که نصف راه از جیبت در اوردی ساعت رو دیدی و مثل همیشه حواست نبوده بذاری تو جیبت و ول دادی بین ِ صندلی و در!
اینبار یه توف تو روح ـت نثار خودت میکنی و تصمیم میگیری از این به بعد همیشه رو زنگ بذاریش!
سردمه!
خیلی سردمه
لحاف کشیدم و هنوز سردمه!
لعنت به هرچی ... ه!
اصلا چرا همه بلاها باید سر ِ ما مونثا بیاد!
من شاکی م آقا!
خیلی هم شاکیم!
بعد هم حرف مذکر جماعت میاد وسط، مظلوم عالم میشن!
همه سختی ها برایِ ماست و ...
بعد این آقایونن که همیشه مظلومن!